کلافه م

ساخت وبلاگ
عاشق خاکتم ایران، وطن عشق و حماسه سربلندی می شه تنها، توی اسم تو خلاصه عاشق اسمتم ایران، کشور همیشه جاوید کشوری که استواره، رو به روی اسم تهدید ما هنوز تو نیمه راهیم، ما امیدمون به فرداست وطن همیشه آباد، یه ایران تو کل دنیاست حس آزادی رو داریم، همه با یه رنگ و نقشیم همه با امید و تدبیر، همه با رنگ ب کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

سفر اصفهان...

این بار 12 خرداد

تاریخش بخصوصه

ولی نمی خوام مرورش کنم

چون نمی خوام غمگین باشم

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

بعد از ظهره. از محل کارت خارج می شی. یه ماشین مدل بالا جلوت توقف می کنه. اهمیت نمی دی. راهتو می کشی بری که می بینی بوق می زنه. بر می گردی و داخل ماشین رو نگاه می کنی. می بینی همون پسره س که اگه باهاش قرارداد ببندی خیلی برات عالی می شه. زوری سلام علیک می کنی. پیشنهاد بیرون رفتن می ره. نمی پذیری. شب ب کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

یه ماه رمضون دیگه از راه رسید.

نصف سال های عمرم رو با اعتقادات محکم، نماز های اول وقت و روزه های کامل گذروندم.

با دعاهای مختلف. با ختم قرآن های پیاپی. نمازهایی که تعقیباتش چند برابر خودش بود. اما...

حالا دو ساله که نماز نمی خونم. پارسال روزه نگرفتم. امسالم نمی گیرم.

دیگه اعتقاد ندارم به چیزی که هر وقت لازمش داری نیست.

بعدشم خودتو گول بزنی بگی قسمت نبوده و فلان.

فقط خدا رو باور دارم.

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

دوشنبه 15 خرداد 1391، روزی بود که من قلبم رو به کسی دادم. بهم پیشنهاد ازدواج داده بود. گفته بودم باید بهش علاقه مند بشم تا بپذیرم و اون روز، علاقه مند شدم. واسه خودمم هیجان انگیز و غیر منتظره بود. اون روزا با خودم می گفتم مژگان بالاخره نوبت تو شد که عروس بشی. آخه همه ی دوستام متاهل بودن. خوشحال بودم کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

خیلی به گذشته فکر نمی کنم. اما امشب واقعا دلم گرفته. که البته سعی کردم با فیلم و سریال دیدن حواس خودمو پرت کنم. گاهی دلم براش تنگ می شه. ولی یادم نمی ره اون شب بهم گفت براش مثل یه بار روی دوشش بودم. در واقع هیچ کدوم از اون حرفا رو یادم نمی ره. دیگه حاضر نیستم همچین حرفایی بشنوم. و هرگز هم شخصیتم رو کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

امروز، بازم یه جلسه ی دیگه با جاوید داشتم. اگه بگم ذوق نکرده بودم دروغ گفتم با هم رسیدیم محل کارمون و با هم وارد ساختمون شدیم. من جلوتر رفتم محل برگزاری جلسه. داشتم با یکی دوتا از بچه ها صحبت می کردم که یهو دیدم یکی صدا زد مژگان جان! برگشتم دیدم جاویده تعجب کردم. و همچنین ذوق زیرپوستی بسیار منم ی کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

روزهای خوب ساختنی هستن 

و من روزهای فوق العاده ای می سازم

سلام تیر ماه

خوش اومدی

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49

امروز خیلی کلافه بودم. نمی دونم چرا. شاید چون سرما خوردم.

سر کار هم نرفتم. گرفتم خوابیدم. الانم سردرد دارم.

کلا حس و حال قاطیه و خوب نیست.

دلم لحظه های دو نفره می خواد.

قدم زدن، آغوش، بوسه، دست همو گرفتن، حرفای قشنگ زدن، خندیدن، با هم بودن...

راستی...

حس داشتنش چطوری بود؟

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 5:49